کد مطلب:35470 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:222
در انجام وظیفه پرهیزكار باش. بخشنامه ایست كه امیرالمومنین (ع) در دوره ی حكومت خود به كارگزاران مالیات فرستاده است: شما ای كسانی كه مال خدا چو هستید از من نمایندگان بدین شغل هستید با افتخار مبادا ز كوتاه بینی، اساس بود قلب یك دولت خوب، شاه دل اندر بدن، سلطه اش قاهر است گر اعضا بپیچند از حكم شاه از این رو كه یا عاجز آمد ز كار كه شاه خردمند با عدل و داد چو اطرافی شه ستمگر بود بپرورده جمعی ستمكار دون منم حال چون قلب اسلام و شاه به آحاد این امتم وامدار مبادا یك از كارمندان من خداوند آگاه باشد ز حال به قرآن كه فرموده پروردگار [صفحه 58] بود راز این هر دو تن برملا چو در دشت پیكار سازی نبرد چو دانسته ای كز دو رویه سپاه كنی جهد و پرهیز از اشتباه كنون حق نظاره كند ز آسمان فرشته به رفتار و گفتارتان كنون مال مردم به دست شماست مبادا ز رفتار ناسازگار كه این دولت دادگستر به ننگ گذشته گذشت ار چه بیداد بود هم اكنون كه با نام قرآن و دین نگردم من از راه آیین و داد نخستین به تقوی چنان سر كنید زر و سیم مردم به نزد شما دوم در ملاقات با وامدار كه مردم نگیرند از خود قیاس به خیمه و یا خانه ی مرد و زن چنین با مودی سخن سر كنید فرستاده ام از سوی پیشوا بدانسان كه آیین پیغمبر است بدهكار اگر نیستی بر خدا شمایید بر خلق، خدمتگزار سوم آنكه مامورهای وصول نباید پراكنده سازد رمه چهارم كه چون سهم حق شد ادا به پنجم كه از اشتر بچه دار كه پستان اشتر شود دردمند [صفحه 59] ششم آنكه بر اشتر باردار كه كاری بزرگ، این زبان بسته ها به هفتم كه مامور اخذ زكات رساند بر آن گله، آب و علف به هشتم كه حیوانهای ضعیف كه سهم خداوند باید نخست ز حیوان چو كردم سفارش به جا خصوصا مسلمان با آب و چاه [صفحه 60]
«انطلق علی تقوی الله»
شود اخذ با دستهای شما
امینید و دلسوز بر مومنان
نگهدار باشید از این اعتبار
بپاشد ز هم، بد شود انعكاس
كه شاه است فرمانده بر دستگاه
به هر كار و بر نیك و بد ناظر است
به پای ملك بسته باشد گناه
و یا در خیانت بود دستیار
نپرورده درباری بد نهاد
همانا كه شه دزدپرور بود
به بیداد گردیده خود رهنمون
خداوند را بنده در پیشگاه
كه عمال باشند پرهیزكار
به لغزش بپیچد ز شرع و سنن
بصیر است بر جان و مغز و خیال
دو تن چون گذارند قول و قرار
چو آن راز روشن بود بر خدا
به كوشش برانگیزی از عرصه گرد
نظاره نمایند بر رزمگاه
چو دانی گواهند هر دو سپاه
علی (ع) در زمین ناظر كارتان
گواه است یك سر به كردارتان
كه حق را بگیرید بی كم و كاست
به لغزش بیفتید از اعتبار
شود شهره در هر كجا بی درنگ
كه بنیاد بیداد بر باد بود
بدین خلق و این ملك باشم امین
دهم جان بیدادگر را به یاد
كه با كاه گوهر برابر كنید
بود همچنان خاك ره بی بها
چنان مهربان باید و بردبار
نیافتند در بیم و رنج و هراس
بدون اجازه نشاید شدن
نباید كه رفتار دیگر كنید
كه گیرم ز اموال، حق خدا
در این حكم، قرآن، مرا رهبر است
نداریم خود زحمتی بر شما
غرور و تكبر نیاید به كار
نباید كه رنجانده كس بالاصول
و یا با تشدد كند همهمه
سپارید بر آدمی پارسا
نباید جدا بچه ی شیرخوار
بنالد و زین كار بیند گزند
و یا شیرده كس نگردد سوار
نمایند در بچه داری ادا
فراهم كند بر رمه، موجبات
نگردند در راه آنان، تلف
نگیرند بیمار و زار و نحیف
بود فربه و چابك و تندرست
نگویم ز همنوع های شما
شریف و بزرگست و با دستگاه
صفحه 58، 59، 60.